نوشته: cosin27
نامه ای به دست پونه میرسد.از مردی که او میشناسد.آرمین برادر نامادریش در نامه مدعی میشود به او علاقه داشته و دارد و همین پونه را به خاطرات قدیمیش می برد.به گذشته…به زمانی که برای اولین بار با آرمین آشنا شده بود.مرور خاطرات … سفر به شهر محل زندگی پدرش و دیدار دوباره با آرمین باعث میشود پونه از خودش بپرسد آیا او هم آرمین…مرد متاهلی را که پانزده سال از او بزرگتر است دوست دارد؟آیا این دوست داشتن *** نیست؟و همین آغازی میشود برای طوفانی شدن زندگی آرام و بی سر و صدای:( پونه)
مطالعه