نوشته: باران ستاک (ساماریا)
رمان درباره زنی به نام شمیمِ که عاشقانه شوهر و پسرش را دوست داره اما شوهرش که تحت سلطهی مادرشه میخواد شمیم رو طلاق بده و با ساغر دختر داییش عروسی کنه شمیم دیوونه میشه و برای انتقام خودش رو از ساختمان خونه مادر شوهرش پایین میندازه و به کماه میره، جالب این که همه دنبال زندگی خودشون میرن و داوود شوهرش، ساغر را عقد میکنه شمیم بعد از دو سال از کما در میاد و این آغازی دوباره برای اونه اما آیا او می تونه با این شرایط کنار بیاد... پایان خوش #عاشقانه
مطالعه