رمان عشقی برای کشتن

نوشته: زهرا.م

مطالعه
آدم میشوم اگر تو حوای من باشی

ین رمان در مورد دختری به اسم حوا است که در نوجوانی مورد آزارو اذیت عشقش قرار میگیره و به شدت از این واقعه ضربه میخوره و سعی میکنه دوباره زندگیشو از سر شروع کنه که با ورود آزاد آدین زندگیش دستخوش دچار تغییرات زیادی میشه... #عاشقانه #غمگین #انتقامی #جدید

دلربای من

دلربا دختری که 12سال یه حس انتقام داخل دلش نگه داشته انتقام پدرش مهرداد سرمد بزرگترین تاجر ایران یک شبه ورشکسته شد و هیچکس نفهمید این تاجر معروف چی شد که یک شبه ورشکسته شد؟ هیچکس از اتفاق اون شب بارونی و مرگ تاجر بزرگ مهرداد سرمد و همسرش ماندانا سرمد باخبرنشد؟ حالا دلربا سرمد بعد از ۱۲سال برگشته تا انتقام بگیره از رادین صدر کسی که دلربا اون را باعث تمام بدبختی هاش میدونه!

عشق در وقت اضافه

دختری به نام شادان که در کوچکی به آلمان فرستاده شده به ایران بر می گرده و خودش را برای کنکور آماده میکنه. در همین موقع یه سری اتفاقاتی میفته که شخصیت جدیدی را برای اطرافیان رو می کنه که باعث برانگیخته شدن حس انتقام پسر مورد علاقش میشه و اون حس باعث میشه که … #عشق_در_وقت_اضافه

گلشیفته

همش از یه رقابت کاری شروع شد بین دو مرد که باعث شد دودش بره تو چشمه یه دختر..یه دختر تنها و بی پناه که نتیجش شد بیکسی و تنهایی.. نتیجه اش شد هفت سال دوری..این دختر واسه این همه تنهایی و بی پناهی یکم بچه بود..اخه گلشیفته همش 11 سالش بود… پایان خوش #عاشقانه #انتقامی

جنگ میان هم خون

اکثرا میان خواهر یا برادرها کشمکش یا دشمنی زیادی به وجود می‌آید؛ اما این کشمکش مربوط به بیست سال پیش تا الان است. ناتالی ملکه آتش‌افزارها هست ولی عجیب این است که خواهرش "کاترین" با شکست ملکه قدیمی سرزمین یخی توانسته لقب ملکه یخی را به تصاحب خود در بیارد. روح خبیث پادشاه قدیم آتش افزار ها هندریک، به شدت به فکر انتقام از ناتالی است که در این میان تصمیم به تصاحب جسم کاترین و دشمن تراشی بین این دو خواهر می‌شود. بعد بیست سال دشمنی الیزابت، دختر کاترین عاشق پسر ناتالی ماتیاس می‌شود و این داستانی مفصل دارد.

روباه سفید

یه شهر عادی، یه مردمان عادی، یه خانواده عادی، ولی یه بچه غیرعادی، اونم قرار بود عادی باشه ولی سرنوشت باهاش بدجور بازی کرد… با کل خانوادش، ولی اون دنبال انتقام نرفت، نمیدونم خود سرنوشت از اونا انتقام گرفت یا پدری که خود اونم هنوز نمیدونه وجود داره یا زاده ذهن مردمه؟ ولی نتونست جلوی ورود سیاهی رو به قلبش بگیره و قلبش سیاه شد، اون موقع بود که یه روباه سفید زندگیشو عوض کرد

تیام

کاوه به تیام میگوید که قبلاً با کسی نامزد بود ولی به هم خورده و از تیام نیز میخواهد که همیشه بهاو راست بگوید و اگر کسی در زندگی او وجود دارد به کاوه بگوید آنان دوران نامزدی خوبی را میگزرانندو تیام از کاوه راضی است و خوشحال است که با او ازدواج کرده تا اینکه روزی رضا جلوی تیام را گرفته و از عشقش به او میگوید . تیام این برخورد را به کاوه میگویدکاوه به سراغ رضا میرود و با تعدادی عکس از تیام برمیگردد که باعث کدورت بین آندو میشود .تیام سعی میکند که……. پایان خوش #عاشقانه #انتقامی

اجبار اختیاری اختیار اجباری

زندگی اربابی همش درد داره ! همش ناراحتیه ! کاش یه آدم ساده بودم…کاش اختیارم دست خودم بود،نه اجبار…من به این زندگی پردرد محکومم! از زندگی پر آرامش محرومم…! من مجبورم اختیار کنم کسی را برای خودم و اختیار دارم مجبور کنم خودم رو به زندگی با او…

قرار ما انتقام بود نه عشق

رمان در مورد پسری به اسم آراد که میخواد از خانواده ای انتقام بگیره به خاطره همون نقشه ای میکشه تا با اذیت کردن دختره پدرشو اذیت میکنه که تو این حال عاشق دختری میشه که....

محاق

یادم نمی آید دقیقاً از کجا شروع می شود؛اما حال یک مهماندارهواپیما بودم و کلی دغدغه غیر خرید سوغاتی های اتیکت دارداشتم.نقطه سقوط اتفاقات،آن جاست که نیمه های شب،با حمله چند مرد به خانه،شیب آرام زندگی ام پر از کلوخه هایی به نام "گذشته"می شود.و برای من"ارکیده"تنها یک اسم نبود؛ولی حالا که فراموشی افراطی ای گرفته ام،گذشته اش نخ کشم می شود.پدری که مُهر پدرانه اش خیلی وقت پیش باطل شده است،این بار،با رویی می آید که نهیب می زند!به من،به او،به زندگی ام!چشم هایم در مرز اشک می ایستند و دستی به زمختی یک مرد،قطره‌ هایش را می گیرد؛جلوتر می آید،بازی با محاق را به من یاد میدهد و من... #جنایی #مافیایی #انتقامی #عاشقانه #جدید