نوشته: anital
داستان درباره دختری به اسم ترلان هستش که دختر یکی از قاضی های معروف تهرانه . برخلاف اون چیزی که توی خانواده ش رسمه اهل درس و مشق نیست و عشق رانندگی داره . در نتیجه ی پاپوشی که براش درست می کنن وارد یه گروهی می شه . اونجا ازش انتظار دارن کارهایی رو انجام بده که وجدانش قبول نمی کنه . بین دو راهی گیر می کنه ، بین زندگی خودش و زندگی دیگران . زمانی که تصمیم قطعیش و می گیره رویارویی با آن نیمه دیگرش مسیر نقشه هاش و عوض می کنه …
مطالعه