#تاوان_دختر_بودن_پارت_68

یاد گرفتم اگر نماد دختر بودنم را ازمن گرفتند فقط به تماشا بنشینم ...حتی قانون هم مرا می آزارد وسکوت بهترین چیز است ...

یاد گرفتم نماد دختر بودنم کمیتی است برای اندازه گیری "پــآکی"

یادگرفتم در این شهر خاکستری اگر احساساتم را گرگ ها دریدند من یک هرزه نام میگیرم و گرگ ها همان گرگ میمانند ،همچنان مقتدر...

یادگرفتم پسرهرزه ی شهر پاک ترین دختر را به همسری برمیگزیند ....

یادگرفتم اگر زخم خوردم پنهان شوم ....مردم این شهر نمک پاچیدن را خوب بلدند....

یادگرفتم ابراز احساسات جنس مذکر به من برای جسمم است وبس

حتی علاقه ی همسرم را باور نخواهم کرد ...

یادگرفتم اگر عاشق شدم معشوقه ای بیش نیستم ...

فهمیدم نام من ضعیفه است و تو سری خور.... یادگرفتم اگرحقم را خوردند یک لیوان هم برای ارادت به او بدهم...

به چشم دیدم که جنسیت مرا قبول ندارند وبرای هر خطایم ....برای هر کارم ...لقبی خواهم گرفت !

هرزــه ...معشوقــه ...خیابانیــ ...ترشیدـــه و...

یادگرفتم در این دنیا حقی ندارم ....

و من درد را زمانی حس کردم که در مورد دخترونه هایم نظر میدادند

من در این شهر فقط رنجیدم ....از هر نفر بابت هر حرفشان ...

من شکستم ...

من تو این شهر هیچ جرمی نداشتم جز اینکه "دختر" بودم!

در این شهر بی وقفه مجازاتم کردید وتاوان دادم ....

امـــآ

من میدانم روزی همه ی قوانین بر علیــه توئه "مرد" است .... و "مـــن" بالاتر خواهم بود ...


romangram.com | @romangram_com