#رز_سیاه_پارت_16
نوشین_اع بگو دیگه جونمونو گرفتی!
نازگل روی کاناپه گوشه اتاق نشست سارام
کنارش اما نوشین روبروم گوشه تخت نشست
لبمو تر کردم و گفتم
_ اگه پیداش کنی چه بلایی سرش میاری؟
چشماشو ریز کرد
_منظورت چیه؟
_جوابمو بده
سارا خودشو رو جلو کشید و ابروهاشو بالا داد دوباره به نوشین نگاه کردم سکوت کرده بود ادامه دادم
_من نوید شاکر رو تصادفی پیدا کردم
شکه شدن رو به راحتی توی چهرش خوندم مقل ماهی که به خشکی افتاده باشه چند بار لبهاشو بازو بسته کرد اما چیزی نگفت از جاش بلند شد و طول و عرض اتاق رو چند بار طی کرد
سارا و نازگل هم سکوت کرده بودن
از حرکت ایستاد
با صدای خش دار و پر بغضی گفت
_کجاست؟
_یه سوال ازت میپرسم اول جوابمو بده تا بگم
رز سسسسیاااه🌠, [۲۹.۰۹.۱۷ ۰۱:۴۷]
[فوروارد از کانال صلیب عشق]
#پارت40
_بپرس
_توی اون نامه چی نوشته بود؟
نفس رو باصدا خارج کرد و گفت
_ نوشته بود که مجبوره بره و نمیتونه توضیحی در بارش بده.
پوزخند زدم
_میدونستی شغلش چیه؟
اخم ظریفی بین ابروهاش جا گرفت
_منظورت چیه؟
_جواب منو بده!
_اره اون پلیس بود
خندیدم یا بهتره بگم قهقه زدم بریده بریده به نوشین اخمو گفتم
_اون یه خلافکار ماهره و تو رو بخاطر فعالیت در گروه اموزشی رز سیاه ول کرده
لب زد اما صدایی از حنجرش خارج نشد چشم هاشو محکم روی هم فشار داد
اینبار سارا گفت
_چطوری پیداش کردی؟
_یادتونه از امیر علی پارسا گفتم
با تکون دادن سرشون تایید کردن ادامه دادم.
_پسرش حامد پارسا توی این گروه رزسیاه فعالیت داره و نوید شاکر هم دست برقضا معاونشه!
نازگل_ اوه خدای من!
سارا_حالا میخوای چیکار کنی؟
_میخوام عضو گروه شم
_دیونه شدی!
_تو فک کن اره
نوشین_منم میام
romangram.com | @romangram_com