#پرنسس_مرگ_پارت_78

من:فرمانتون اطاعت می شه پادشاه من.

می خواستم منتقل شم که دو باره صدای رایان رو شنیدم:

رایان:بالاخره انداختیش؟

من:چیو؟

رایان:گردنبندی که برات خریده بودم.

گردنبند رو توی مشتم گرفتم:

من:آره.نباید می نداختم؟

رایان:اگه نمی انداختیش می کشتمت!

من:چ..چر..چرا؟

رایان:چون من خریده بودمش.خوشم نمیاد کسی هدیه منو رد کنه.

من:ب..له..بله سرورم.

romangram.com | @romangram_com