#پرنسس_مرگ_پارت_104
رایان جام رو دست آبتین داد و آبتین اونو به طرف من گرفت:
آبتین:لیا! شنیدی که! رایان حاضر شد کتک بخوره !حالا اینو بخور!
من: اممممممم....حالا که این طوره می خورمش!معامله خوبی به نظر میاد!
جام رو گرفتم و یه کله سر کشیدم.همچینم بد نبود.می شد تحملش کرد.
خون یه مزه خاص می داد.بین شوری و ترشی بود.انگار که توی یه لیوان آبلیمو نمک ریخته باشی.
جام رو به آبتین پس دادم.احساس سرگیجه داشتم اما نه اونقد که نتونم راه برم.روی پایین ترین پله که به تخت سلطنتی منتهی می شد نشستم:
من:آبتین! سرگیجه دارم!
به جای آبتین رایان جواب داد:طبیعیه! این خون مثل یه پادزهر یا آنتی بیوتیک عمل می کنه.این سرگیجه نشون می ده دارو داره با ویروس سیاهی مبارزه می کنه!
من:خوب تا کی این طور سرگیجه دارم؟
رایان:این تازه مرحله اولشه!ممکنه تب یا تشنج هم بهت دست بده!
من:این جوری که می میرم خوب!
romangram.com | @romangram_com