#پارک_پارت_84


بعد بلند تر جوری که آرتا بفهمه،گفتم:

- آرتا اگه من مردم وای فای برای تو.

اینو که گفتم،صدای خنده ی مردم بلند شد و رنجر حرکت کرد،منم بی جنبه،یه جیغ فرا بنفش زدم.ارشیا با خنده گفت:

- بابا بذار حرکت کنه بعد جیغ بزن.

آبرو مابرو رو بیخیال شدم و با داد گفتم:

- وای ننه غلط کردم.

همون موقع رنجر برعکس شد وهمه ی هیکلم افتاد رو کمربند.به جلوم نگاه کردم که دیدم چند ردیف جلوتر یه پسره پاهاشم تو هوا آویزونه.زدم زیر خنده که ارشیا گفت:

- چی شد؟خوشت اومد؟

پسرره رو بهش نشون دادم و گفتم:

- اونو ببین خداوکیلی.

ارشیا هم تا اونو دید زد زیر خنده.خلاصه تا وقتی رنجر وایسه هی من جیغ زدم هی این ارشیائه خندید.

بعد که اومدیم پایین،شایان گفت:

- بعدی؟

ایندفعه من و ارشیا و آرتا با هم گفتیم:

- سالتور.

همشون برگشتن سمتم که گفتم:

- چیه؟

شایان – خب تو که میترسی واسه چی سوار میشی؟

من – من میترسم؟نه.کی گفته؟برو بلیطا رو بخر بابا.

romangram.com | @romangram_com