#پرستار_دوست_داشتنی_پارت_86


ايدين:اااا خبر راجب پرستارا ک پيشنهاد شاهين بود..وقتي رفتاراي پويارو ديد گفت بهتره ي پرستار مراقبش باشه..ناچار قبول کردم..اول ميخواستم از طرف اداره پليس پرستار بيارم چون اون موقع من سروان شدم و براي ماموريت قبول ميکردن..اما نميدونم چرا پدرم مخالفت کرد..پس ي پرستار مرد اوردم ک باپويا نساخت و خيلي زود رفت..البته اينجوري بهترم بود چون پويا مجبور نبود هميشه نقش بازي کنه..پرستار بعدي ي پيرزن بود ک بازم من اوردم..درواقع ب افرادي ک شاهين مياورد اعتماد نداشتم..اين پرستارم ک پيربود اعصاب کاراي پويارو نداشت واز اونجا رفت..ک اينبار شاهين گفت من اگهي پرستار ميزارم..براي اينک شک نکنه بالاجبار قبول کردم..وقتي تو گفتي از طرف اگهي اومدي من هنوزم شک داشتم و فکرميکردم از افراد شاهيني..اما اخلاقت نشون ميداد ک دختر خوب و پاکي هستي..هرچند من اوايل راضي نبودم ک تو ي دختر جوون با پويا تنها بموني ک با پيشنهاد صيغه شاهين دهنم بسته شد..‏

و بلاخره اون چيزي ک ازش ميترسيدم اتفاق افتاد..شک کردم بين تو وپويا حسايي داره پيش مياد براي همين داشتم ب پويا هشدار ميدادم ک متاسفانه يا خوشبختانه تو فهميدي..‏

پوزخندي زدم..داره حسايي بوجود مياد..خبر نداره ک من عاشق پوياي نامرد شدم..‏

سرم از چيزايي ک فهميدم سنگين بود..چ روز بدي بود امروز..‏

اون از خبر سکته عمورضا..اون از ديدن بهزاد..و حالاهم ک فهميدن حقيقت..‏

فقط دلم ميخواست بخوابم..نميخواستم با فکرکردن ب اين اتفاقات دچار سر درد بشم..‏

اروم بدون توجه ب نگاهاشون رفتم سمت اتاقم..خودمو رو تخت پرت کردم و چشمامو بستم..‏

الان ب خواب نياز داشتم..فقط خواب..‏

‏******‏

يک ساعتي ميشد ک بيدار شده بودم اما ازاتاق بيرون نرفتم..نميخواستم باهاشون روبه رو بشم..‏

و بلاخره بعدکلي فکر ب اين نتيجه رسيدم ک از اينجا برم..‏

وقتي پويا سالمه دليل نداره من اينجا بمونم و بيشتر ازاين ي احمق بحساب بيام..‏

مشغول جمع کردن وسايل بودم..لباسامو تو چمدون ريختم و زيپشو بستم..‏

کيفمو رو دوشم گزاشتم و چمدون بدست از اتاق زدم بيرون..‏

هنوز تو هال نشسته بودن..هه چ بيکارن..‏

بي توجه بهشون ب سمت در خروجي رفتم ک هردوشون با ديدن چمدون تو دستم بلند شدن سريع اومدن سمتم..‏

پويا جلوم وايسادو گفت:کجا ميري؟ چمدون برا چي ميبري‌؟

من:ب شما ربطي نداره..لطفا بريد کنار..‏

حرصي خنديدو گفت:هه ب من ربطي نداره؟مثل اينک من شوهرتماا

‏-شوهر؟ چ شوهري؟ با ي صيغه يک ساله خودتو شوهر من ميدوني؟تو قرداد من گفتم ک وقتي احساس ناامني کنم صيغه فسخ ميشه..پس دور برندار..‏

romangram.com | @romangram_com