#موژان_من_پارت_45
به سمت آيفون رفتم . خودش بود . در و باز كردم و خودم به انتظارش كنار در ورودي ايستادم . طولي نكشيد كه جلوي در ورودي رسيد . مثل هميشه خندون سلام كرد منم با لبخند جوابش و دادم و منتظر شدم كفشاش و در بياره . رو به من گفت :
- عمو اومده ؟
- گفت تا 6 ميرسه .
- پس كاش ديرتر ميومدم .
اخمي كردم و گفتم :
- مگه فقط واسه ديدن عموت مياي اينجا ؟
داخل شد . لبخندش عميق تر شد و گفت :
- نه شيطونك اخمات و باز كن . واسه ديدن زن عمو هم ميام .
به خاطر بدجنسيش نيشگوني از بازوش گرفتم خودش و كنار كشيد و گفت :
- جون مُوژان اين كارارو نكن هنوز جاي نيشگون قبليت روي بازوم مونده .
خنديدم و گفتم :
- تا تو باشي سر به سر من نذاري .
romangram.com | @romangram_com