#موژان_من_پارت_12


اشك توي چشمام حلقه زده بود . نا اميد از موندنش گفتم :

- پس حداقل زود به زود بيا .

دوباره نگاه خندونش و به صورتم دوخت و گفت :

- مثلا چند وقت يه بار بيام ؟

توي عالم بچگي فكري كردم و گفتم :

- مثلا هفته اي 2 بار بيا .

احسان قهقهه اي زد و گفت :

- شيطونك من اگه هفته اي دو بار بيام كه بايد از درس و زندگيم بزنم . تخفيف بده تورو خدا .

لب برچيدم و سكوت كردم . احسان كه سكوتم و ديد با نگاهي كه آشفته به نظر ميرسيد گفت :

- باشه باشه اينجوري نكن قيافت و قول نميدم هفته اي دو بار بيام ولي قول ميدم هر وقت تونستم بيام تهران و بهت سر بزنم خوبه ؟ حالا اخمات و باز كن . باز كن ديگه .

ناچار اخمام و باز كردم و به روش لبخندي نگران زدم . لبخندم و با لبخند جواب داد و گفت :


romangram.com | @romangram_com