#مهمان_زندگی_پارت_88

آرتین برآشفت وبا خشم داد زد :

-خیلی برات مهمه.......؟ مثل یه پرنده کردیش تو قفس ،اصلا به روی خودتم نمیاری .

خشمگین گفت:

-جواب منو بده!

با حالتی عصبی و آشفته فریاد زد :

-برده بودمش بیرون یادش بندازم زنده است وباید نفس بکشه ،.....آدمه وباید زندگی کنه ......مثله همه شادی و تفریح کنه ........چیزایی رو که تو خیلی راحت ازش گرفتی !

عربده کشید :

-مزخرف تحویل من نده

-مزخرف نیست آرمین ....... اگه بدونی زیربارون چه ضجه هایی می زد! می فهمی که هیچ کدوم از حرفهام مزخرف نیست . اون مثل یه پرنده اینجا اسیر تو شده که نمی تونه نفس بکشه و داره از بین می ره ،آرمین باور کن این دختر معصوم حقش نیست ، اسیر تو و بیماری مالیخولیایت بشه .

آرمین که هنوز از دستش عصبی و خشمگین بود آرام گفت :

-اگه زندگی اون برات مهم بودهیچ وقت بهش اجازه نمی دادی همچین حماقتی کنه ..... تو اینقدر احمقی که حتی به اینکه این دختر نزد من امانته هم فکر نکردی ، فکر نکردی اگه براش اتفاقی بیفته من باید چه جوابی به خانواده اش بدم

-نه تو نگران اون نیستی !........ تو هرگز حتی لحظه ای هم به او فکر نکردی ! .......تو فقط نگران اینی که این سناریو مسخره ای که راه انداختی لو بره و همه بدونن که چه آدم کثیفی هستی .

-چرند نگو آرتین!

پالتو خیسش را از روی دسته مبل برداشت و گفت :

-بسیار خوب ،من دیگه هیچی نمیگم اما یک روزحرف من برای همه ثابت می شه که تو ارزش و لیاقت سایه رو نداشتی

و به سرعت از آپارتمان خارج شد .

.................................................. .......................

موهای خیسش را درون کلاه حوله ای کرد و در حالی که موبایلش را بر می داشت روی لبه تخت نشست هنوز احساس سرما و کوفتگی می کرد با صدای تقه ای که به در خورد با این خیال که آرتین است گفت :

-بفرما !

در روی پاشنه چرخید و آرمین در چار چوب در قرار گرفت نگاهش در نگاه آرمین قفل شد در نگاهش خشم فرو خورده اش را به راحتی حس میکرد . فنجان قهوه را به دستش داد و با لحنی که سعی می کرد کنترل شده باشد گفت:

-بیا اینو بخور گرمت می کنه

موبایلش را روی عسلی گذاشت و قهوه را از دستش گرفت و زیر لب زمزمه کرد

-مرسی

با لحن نگرانی گفت:

- اگه احساس کسالت می کنی بریم درمانگاه.؟

بی حوصله جواب داد:

- نه خوبم !

نیشخندی زد وبا کنایه گفت :

-این که خیلی عالیه!

با غیض نگاهش کرد و پرسید :

romangram.com | @romangram_com