#مردی_که_میشناسم_پارت_1

« ان زمان که در آغوشم خود را پنهان کردی...

فکر مرا نکردی؟

ان زمان که با بوسه ایی یواشکی...

مرا در جای میخکوب کردی...

فکر مرا نکردی؟

آن زمان که دلبری هایت...

چشمانم را در پی ات کشاند...

فکر مرا نکردی؟

من..

از همان لحظه که دیدمت...

خنده های شیطنت بارت...

قلب خسته ام را به تپش وا داشت...

بیش از این خرابم نکن دیوانه...

من پیش از اینها دیوانه ات بودم...

یاد چیزی افتادم...

راست است که میگویند...

دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش اید... »

(ناز_مرجان)

***

روزی من فقط یک اسم بودم در کنار نام پدرت...

یک تَن بودم در کنار قاب عکس کودکی ات...

romangram.com | @romangram_com