#مرد_کوچک_پارت_41
میعاد کلافه به دیوار تکیه داد وگفت: مامان الان گفت قراره عصر بیان.
مازیار صندلی مقابل کامپیوترش را عقب کشید و روی آن نشست وگفت: برای چی؟
میعاد پوزخندی زد و گفت: برای اینکه سوژه ی داغ هفته نامه هاست،برای اینکه بعد سیزده سال از کما بیرون اومده وصحیح و سالمه.
و اهی کشید و گفت: کاش عقلش هم صحیح و سالم بود.
مازیار با حرص گفت: عقلشم سالمه! اون وقتی هفت سالش بود خیلی باهوش بود؛الانم فقط چیزی و بلد نیست،که با کمک ما یاد میگیره.
میعاد نفسش را فوت کرد و سرش را خواراند.
مازیار پرسید:نگفت ساعت چند قراره بیان؟
میعاد گفت: مامان که گفت،عص...ر و با صدای جیغ رویا هر دو از جا پریدند.
مازیار گفت: چی شد؟
میعاد گفت: میلاد طوریش شده؟
romangram.com | @romangram_com