#من_دیوونه_توام_پارت_11
یه دفعه زدم به پیشونیم گفتم:یعنی میگی من غذای تو رو بخورم وای من همچین جسارتی نمیکنم
ارتی:بچه من 2 سال ازت بزرگترم یه ذره احترام بزار
من:نخیر 1 سال چون آبانیم
ارتی:منم ابانیم
من:وای خدا نکنه زبونت گاز بگیر آبانیا به این گلی تو اینجا چی میگی با چاخان کردی؟
ارتی:زر زر نکن بریم پیش بچه ها
وقتی رسیدیم بچه ها غذاشون و خورده بودن و ادی هم حساب کرده بود ادی:بچه بریم دیره ساعت 12 شبه
من:اکی بریم دخیا بدویین بریم
ارتی:نخیر ادرین و ساناز و سپهر و ارسام با ادی میان با ماشین تو.تو نازنین و ارش با من بیاین بریم
من:چی چیو بیاین بریم نخیر ما میخایم با ماشین خودمون بیایم
ارتی:قرار شد امشب تا فردا ساعت 6 غروب به ح من گوش کنی پس ح نزن سویچت و بده به ادرین با خشم داشتم نگاش میکردم که یه پوزخند زد بیشور مجبوری سویچو دادم به ادی و با نازی رفتیم سمت ماشین ارتی که ارش داشت میشست جلو هییی من نمیتونم عقب بشینم هالا چجوری اهنگ بزارم همین نازی نشست پشت ارش من هم پشت ارتی
هنوز ماشین حرکت نکرده بود از پشت رفتم جلو فلشم و گذاشتم
ارتی:اصن خجالت نکش ماشین خودته
منم درهالی که داشتم به ضبط ور میرفتم گفتم:نه باووو من و خجالت
ارش:نازنین پاتو فرو نکن درد گرفت کمرم
نازنین:به من چه که کمر درد داری
ارش:بابا نکن اه پاتو فرو میکنی تو کمرم
نازنین: به من چه خواستی بشینی عقب
ارتی:ای بابا شما 2 تا چرا انقدر لجبازی میکنید
و ماشین زد کنار رو به ارش گفت جات و با نفس عوض کن
ارش:اکی بپر پایین نفس
منم با این حرفش رفتم جلو اون دوتا هم داشتت بحث میکردن منم فلشو زدم اهنگ سناریو از تتلو امد من و نازی یه جیغ کشیدیم که اون تا دستاشنو گذاشتن رو گوشاشون
خخخخ
ارتی:مرض چرا جیغ میکشید
romangram.com | @romangram_com