#لحظه_های_عاشقی
#لحظه_های_عاشقی_پارت_58

- علي : شما عجيب منو ياد يه نفر مي اندازيد !

- من : ياد كي ؟

- علي : يكي از هم دانشگاهي ها ... بي خيال ... فراموشش كنيد .

- من : من ديگه برم به درسام برسم .

- علي : آخرش نگفتيد اسمتون چيه ها ؟ باشه بريد به سلامت ! خدانگهدار

- من : خدانگهدار

انقدر رفتارم ضايع است كه از پشت مانيتور هم داشت مي فهميد كه منم .

*****

2 روز بعد

امروز اولين امتحانمون و داديم . خيلي خوب بود . فكر كنم فقط 5/0 نمره غلط دارم .

- پونه : راحلــــه ؟

برگشتم سمت پونه كه از دور داشت به سمتم مي دويد . صبر كردم تا به من برسه .

- پونه : چِ ... طور ... دا ... دي ؟

- من : اولا سلام ، دوما تا حالا صدبار بهت گفتم تو ملاء عام منو به اسم كوچيك اونم با فرياد صدا نزن ، سوما خداروشكر خيلي خوب دادم ، تو چطور دادي ؟

- پونه : سلام ... باشه بابا ، منم بد ندادم ، فكر كنم 2 نمره غلط دارم . امتحان فردا رو خوندي ؟

- من : نصفش مونده .

- پونه : ماشين آوردي ؟

- من : نه ... تعميرگاهه !

- پونه : پس صبر كن چند دقيقه ي ديگه پدرام مياد با هم مي ريم .


romangram.com | @romangraam