رمان گناهکاران ابدی

#گناهکاران_ابدی
#گناهکاران_ابدی_پارت_213

_مهم نیست بعدا بازش میکنم

شروین_بازش کن شاید یکی از دوست دخترات باشه برای تولدت کادو فرستاده

چپ چپ به شروین نگاهی انداختم برای اینکه دست از سرم بردارن دستمو سمت جعبه بردم و بی حوصله بازش کردم خودمم کنجکاو بودم ببینم چی توشه و کی فرستاده اما همینکه در جعبرو باز کردم با دیدن چیزی که داخلش بود اولش یکه خوردم بعدش محکم پسش زدم شروین و آریاس از این رفتارم جا خوردن بلند شدن به سمت جعبه اومدن با دیدن محتویات داخلش چندششون شدو یه جوری شدن دستام از شدت خشم مشت شد

_خر نیستم که ندونم کار کیه

آریاس_یه کاغذ توشه

آریاس کاغذو برداشت و یادداشت روشو گرفت عصبی با پا روی زمین ضرب گرفته بودم و به آریاس نگاه میکردم تا متنو بخونه

آریاس_امیدوارم از کادویی که برات گرفتم خوشت اومده باشه خواستم با این کادو بهت نشون بدم که عین این موش مرده تو هم در مقابل من ضعیف و ناچیزی

چشمامو محکم روی هم بستم و فشردم دیگه داشتم روانی میشدم

شروین_فکر کنم این یکی دیگه زیاده روی باشه

آریاس_از کجا فهمیده تولدت نزدیکه؟

_برای تولدم نخریده برای اینکه منو سکته بده فرستاده

ضربه محکمی روی میزم کوبیدمو بلند شدم از اتاق بیرون زدم و به سمت اتاق آنیدا پا تند کردم قبر خودتو کندی دختره خیر سر حالا برای من موش مرده میفرستی؟که من ضعیفم آره؟یه ضعیفی بهت نشون بدم که کیف کنی



✨آتیلا✨

همینکه پیامک روبه اتمام هشتاد درصد از حجم بسته ام روی موبایلم اومد با حرص گفتم:

_حس میکنم خود ایرانسل هم کارهای اینترنتیشو با بسته های من انجام میده که انقدر زود هشتاد درصد حجم بستم مصرف میشه

با حرص پیامکو پاک کردم و فحشی نثار هرچی بسته اینترنتو هشتاد درصد حجم پایان یافته و اینستا دادم که یکم آرومم کرد به خاطرهمین بیشتر زیر لب فحش دادم تا بیشتر آروم بشم:/

موبایلم زنگ خورد شماره ناشناس بود بی حوصله تماسو برقرار کردم


romangram.com | @romangraam