#غرور_تلخ
#غرور_تلخ_پارت_37
ــ مشکل من هم هست!
به گوش هام شک کردم. برديا اين حرف رو زد؟!
زود گفتم:
ــ کي مشکلته؟
به خودش اومد و گفت:
ــ تو!
ــ غير از من!
ــ دخترها.
ــ اما تو گفتي يلدا؟
ــ خب يلدا هم شاملِ دخترها مي شه ديگه، نمي شه؟
ــ خيلي بي شعوري!
ــ چرا؟ چون باهات راه نميام؟
ــ خواهشا من رو با يلدا مقايسه نکن! من مثل اون نيستم که بهت بچسبم.
ــ اين رو مي دونم.
ــ خاله پري خوبه؟
ــ رسيديم شمال، خودت ازش بپرس!
ــ کي مي ريد آمريکا؟
ــ مهمه برات؟
ــ منظورت چيه؟
ــ بس کن.
ــ شد من يه بار يه سؤال بپرسم، مثل آدم جواب بدي؟
ــ شايد مشکل از توئه!
ــ مطمئن باش به يلدا جونت نميگم که با من حرف زدي!
عصبانيت رو تو چشم هاي طوسيش مي ديدم.
ــ حيف که خسته ام!
ــ اِ! چون پاي يلدا جون کشيده شد وسط؟ همچين هم که نشون ميدي، از دخترها متنفر نيستي. فقط بلدي شعار بدي!
ــ تو از چي ناراحتي؟
ــ از اين که ادا در مياري.
ــ من ادا در نميارم.
ــ چرا؛ در مياري. چرا به يلدا نميگي دوستش نداري؟ چرا جرئت نداري بهش بگي ازش متنفري؟
ــ من نمي دونم تو اين وسط چي کاره اي؟
ــ از شعار دادنت حالم به هم مي خوره جناب!
ــ اصلا مي دوني چيه؟ من عاشق يلدام. حرفِ ديگه؟
کُپ کردم. نمي دونم چرا اين قدر از حرفش ناراحت شدم.
romangram.com | @romangraam