#اغوا_شده_پارت_36


سپهر: مامان دیر میشه ،میبیننش دیوار که اونقدرا بلند نیست

یگانه :پس چیکار کنیم؟

سپهر : تو برو دم در بگو من خونه نیستم رفتم خونه سیاوش، منم از دیوار پشتی میرم اونجا که دیگه نیان داخل

یگانه: خیله خب باشه ، اصلا ببینم چرا با این اتفاق دوباره نیومد منوتو رو تهدید بکنه؟

سپهر: نمیدونم ،بذار برم ببینم

صدایی از بیرون باعث شد بهرام رو پله ها بایسته

بهرام: سپهر خونه نیستین؟

سپهر: مامان اصلا نمیخواد بری در خونه رو باز کنی بذار فکر خونه نیستیم

یگانه: برو ببین چیشده!

سپهر چندین بار به در تقه ای زد ولی صدایی نشنید .بار سوم یگانه کنارش اومد و نگران به در خیره شد

بدون معطلی دستگیره در رو کشید و وارد اتاق شدن .هر دو خشک شده جلوی در ایستاده بودن و نمیتونستن حرکت کنن . از چیزی که میدیدن شوکه بودن

یگانه: سپهر بیا ببین هنوز نفس میکشه، وای خدای من .....خدایا کمک کن

سپهر:مامان آروم باش....نبضش ضعیفه

یگانه:باید بریم دکتر بیاریم

سپهر:چجوری دکتر بیاریم ،یادت رفته به چه جرمی اینجاست؟

romangram.com | @romangram_com