#اغوا_شده_پارت_19
کاموس: بهتره چند روزی رو تحملم کنید بعدش میرم
سپهر : همینطوری هم باعث آزار روحی و جسمی مادرمی بهتره بری خونه یکی دیگه
کاموس: نمیتونم خارج بشم وگرنه قصدم آزار مادرت نبود
سپهر: جدن؟ پس چرا کاری کردی که زانوش کبود بشه؟ چرا کاری میکنی که بترسه؟ خودش کم بدبختی نکشیده از بابام ،حالا بعد چند ماه آسایش تو اومدی که آزارش بدی!
کاموس: گفتم فقط چند روز میمونم بچه
سپهر: اگر بچگی به سنه اره من بچم که فکر میکردم برعکس فرار کردنت از دست پلیس، آدمی
یگانه: سپهر مودب باش، برو تو اتاقت
سپهر: جوری رفتار نکن که مقصر نیست......
کاموس: معذرت میخوام
هر دو متعجب به کاموس که کنار دیوار ایستاده بود و به نقطه ای خیره شده بود، نگاه کردن
کاموس: سپهر تو درست میگی ....من متوجه رفتارم نبودم ،معذرت میخوام .شاید بخاطر فشاری که رومه متوجه رفتارم نبودم . میدونم توجیه حساب میشه ولی جای من نیستید که منو درک کنید ،میدونم سخته تحمل یه آدم تحت تعقیب و ترسیدن از هر لحظه وجود من تو خونتون....ولی چاره ای ندارم ،تا زمانیکه پلیسها این منطقه رو ول کنن و برن
صحنه سوم
یگانه در حال شستن میوه هایی بود که ناصر دیروز براشون آورده بود ،کاموس موشکافانه به رفتارش خیره شده بود
romangram.com | @romangram_com