#اغوا_شده_پارت_1
صحنه اول
چراغ های خونه خاموش بود و فضای تاریکی بر خونه حکم فرما شده بود. خونه محقر و کوچیکی بود و وسایل کهنه و کمی تو هال چیده شده بود.
کاموس دستگیره پنجره رو به آرومی در آورد و وارد خونه شد، زخمش به شدت خونریزی میکرد و هر لحظه ممکن بود بخاطر این خونریزی شدید از حال بره. سگ های پلیس ممکن بود از بوی خون، ردش رو تا اینجا زده باشن.
به سمت آشپزخانه حرکت کرد تا جعبه کمک های اولیه رو پیدا کنه.
نور کمی از آشپزخونه به هال افتاده بود و مسیر رو روشن میکرد.
کاموس با درد زیاد خودش رو به دیوار تکیه داده بود و آروم به سمت آشپزخونه حرکت میکرد.
با ورودش به آشپزخونه متوجه زنی شد که پشت بهش روی صندلی نشسته بود و شونه هاش به آرومی تکون میخورد.
کلت قدیمی کمریش رو در آورد و به آرومی بهش نزدیک شد، هدفش آزار زن نبود ولی ممکن بود پلیس رو خبر کنه ،پس مجبور بود کمی بترسوندتش.
زن از صدای پای مرد سرش رو بلند کرد و با تعجب به کلت خیره شد ........
کاموس : پلیس زخمی
یگانه : زن صاحب خونه
سپهر : پسر 14 ساله ،یگانه
بهرام: همسر سابق یگانه
ناصر: همسایه
محمود: برادر زن ،کاموس
romangram.com | @romangram_com