رمان دزد قلبم

#دزد_قلبم_پارت_122

ارغوان با لبخند گفت:مرسی

و شکوفه رو محکم بغل کرد

هممون کنجکاو بودیم ببینم تو اون جعبه چیه

شروین دلو زد به دریا و گفت:حالا انقدر نشون نده تا از فضولی بترکیم

ارغوان در حالیکه میخندید جعبه رو به سمت ما گرفت

یه گردنبند ظریف با پلاکش که به صورت دو تا قلب که داخل هم فرورفته بودن بود

شیدا با ذوق گفت:وااای چقدر خوشگله طلاست؟

شکوفه با لبخند گفت:آره

ارغوان با این حرف با اخم به شکوفه نگاه کرد که شکوفه بهش چشمک زد

شکوفه:

ارغوان همچنان با اخم نگام میکرد که پرهام بسته ی کادو پیچ شده ای رو بهش داد و گفت:تولدت مبارک

حالا ارغوان دیدن داشت

romangram.com | @romangram_com