#دزد_قلبم_پارت_115


بعد شام من و شروین و هومن مشغول حرف زدن بودیم

و دخترا هم رفتن تو آشپزخونه

اما بعد چندلحظه شیدا و شکوفه ارغوانو انداختن بیرون و اصلا هم به اصرار هاش توجهی نکردن

شیدا رو به شروین کرد و گفت:ببینم عرضه داری دو دقیقه نذاری این بیاد

شروین سری تکون داد که ارغوان با ترس نگاش کرد و گفت:به من نزدیک نمیشیااا

شروین خواست از جاش بلند بشه که دستمو گذاشتم رو پاش و خودم بلند شدم

بازوی ارغوان که تو دست شکوفه بود رو گرفتم و کشوندمش سمت مبل دو نفره

از تماس مستقیم دستم با پوست بدنش یه حالتی بهم دست داد

نمیگم داغ شدم یا تحریکم کرد

اونقدر ضعیف النفس نیستم

اما یه حالی شدم


romangram.com | @romangram_com