#دختر_مغرور
#دختر_مغرور_پارت_65
چپ چپ نگاهش کردم و گفتم: پررو
در و بستم....
یه دق
یه دقیقه بعد ثنا لباسشو پوشید و اومدـ بیرون وگفت: همینو میخرم
سرمو به معنی خوبه تکون دادم
لباسو خریدیمو اومدیم بیرون .....یه کفش مشکیه مخمل پاشنه ۱۲ سانتی که روش یه گل
نقره ای بود خریدم همراه با کیفش.....ثنا هم یه کفش مشکی پاشنه ۱۰ سانتی که رگه های
فیروزه ای داشت اونم با کیفه ستش خرید.... رفتیم کافی شاپ من یه کاپیچینو سفارش دادم
ثنا هم شیر موز ....یه جای دنج نشستیم ....تا سفارش هامونو بیارن یکم حرف زدیم... ثنا
گفت : النا برام ماشین میخری ؟
-نه
پنچر شد: چرا
-محض ارا
یکمی از کاپیچینو خوردم و گفتم: چون هنوز اینجا رو بلد نیستی هروقت یاد گرفتی بعد
ثنا: باشه.....بریم؟
-کجا من هنوز نخوردم
ثنا: خو زود بخور
من: عجله داری کسی منتظرمونه
romangram.com | @romangraam