نوشته: rain_girl80
داستان، داستان دختری هست به نام آرامش که وقتی ۱۶سالش بود از پرورشگاه فرار میکنه. بعد ۵سال بنا بر دلایلی از خونهای که به زور گیر آورده بود بیرونش میکنن و به خاطر اصرار دوستش میره واحد اونها زندگی میکنه. و توی یک عطر فروشی کار میکرده… عاقبت قاچاقچی بودن رئیسش و نارفیق شدن تنها رفیقش باعث میشه کلی اتفاق از جمله عاشقی توی زندگی همچین دختر سرسختی به وجود بیاد… زندگی پیچیدهای داره… دختر قصه ما… نه زیبای خفتست و نه خیلی اهمیت میده… دختر داستان من… مغروره و بیش از حد بداخلاق و پاچه گیر و نشون میده که تربیت بدون خانواده چه چیزی بار میاره! اما آخر داستان، مثل همیشه این عشقه که آدمها رو تغییر میده و پیروز میشه… #دل_من_دل_تو
رمان های مشابه