#چشم_آهوی_من
#چشم_آهوی_من_پارت_35


-دلت نمی خوادباچسب دهنت وببندم که؟

باصورت درهم پیرهنشوپوشیدورفت توآشپزخونه چشم که چرخوندم چشام روی چیزی ثابت موند..اصلحه بود؟چرا..چرابایداصلحه داشته باشه؟ ازجام بلندشدموبه سمتش رفتم هنوزدستم بهش نخورده بودکه باصدای داددارینوش ده مترپریدم هوا..

-کی بهت اجازه دادبهش دست بزنی؟

-واقعیه؟

-می خوای ببینی واقعیه یانه؟می خوای یه گلوله خالی کنم تواون کله ی پوکت مغزت متلاشی بشه؟

باقهردوباره برگشتم سره جاموکولموبغل زدم پسره ی روانی حقش بودلوش بدم بیفته گوشه ی زندون آب خنک بخوره آدم بشه..

دارین-بیاغذابخور!

-گشنه نیستم!

-بیابخوربرای فضولی وکارگاه بازی انرژی داشته باشی!

-وقتی گفتم نمی خورم یعنی نمیخورم تونمیتونی زورم کنی.

-چرااونکه واسم مثل آب خوردن میمونه ولی اصلابرام مهم نیست که بخوای باچیزی نخوردن خودکشی کنی.

-قهرکردن حالیت نیست؟اصلامیدونی قهریعنی چی؟

romangram.com | @romangraam