#برایت_میمیرم_پارت_145


مامان گفت " اون یه لیست از خطاهاش داره که دو صفحه ی کامله " داشت نشون میداد که شک داره وایات بتونه از

من مراقبت کنه .
" اون همچنین یه تفنگ هم داره "

مامان گفت " اینم هست " و به سمت من برگشت " تو میری خونه ی اون "

پایان فصل 00

فصل 07

بعد از اینکه وایات یه جا نگه داشت تا داروهام رو بگیره ، به سمت خونش راه افتادیم . تو راه بهش گفتم : " میدونی

، این یارو ماشین جدیدت رو دیده . ماشینتم که داد میزنه مال پلیسه . وگرنه کی یه کراون ویک میرونه ؟ - منظورم

اینه که هیچ کسی زیر سن 61 سال این ماشین رو نمیرونه ، مگه اینکه پلیس باشه "

" خب ، که چی ؟ "

" تو من رو تو پارکینگ بوسیدی . یادته ؟ خب اون ممکنه خیلی خوب بفهمه که یه چیزی بین ما هست ، توام که

پلیسی و از این جا همه چیز رو بفهمه . مگه چقدر سخته ؟ "

" هزار نفر تو دپارتمان ما هستن ، و این که من کدومشون هستم وقت میبره . بعدشم باید من رو پیدا کنه . تلفن من

جایی ثبت نشده ، و مطمئن باش که هیچ کسی هم تو دپارتمان شماره ی خونه ی من ، یا اعضا دیگه رو به کسی نمیده

. اگه کسی باهام کار داشته باشه با موبایلم تماس میگیره . که اونم به اسم من نیست . مال دولته "


romangram.com | @romangram_com