رمان بر باد رفته

#بر_باد_رفته
#بر_باد_رفته_پارت_136


"نه... ولی مردم پشت سرم مزخرف می گن"

" تو واقعا به این حرفها اهمیت می دی؟ قلبا؟"

" خب..."

" با این کار جنایتی مرتکب شدی؟ ها؟ چرا والس رو هم با من نمی رقصی؟"

" ولی اگه مادرم بفهمه..."

" هنوز هم بند مادرتی"

" اوه از چه راه کثیفی می خوای پاکدامنی رو احمقانه جلوه بدی"

" به نظر من اونهایی که پاکدامن هستن احمق هم هستن. از حرف مردم می ترسی؟"

" نه... اماخب اصلا فراموش کن. دیگه راجع به این موضوع حرف نمی زنیم. خدارا شکر که والس شروع شد این رقص نفس منو برید"

" از سوال من طفره نرو. آیا حرف زنهای دیگه برات مهمه؟"

" اوه اگه می خوای از من اقرار بگیری... نه! ولی یک دختر باید به این چیزها اهمیت بده. اگرچه امشب من اصلا اهمیتی به حرف مردم نمی دم."

romangram.com | @romangraam