#آرزو_پارت_99
دستی جلو آمد که دفتر را بردارد و مرضیه که زرنگتر بود ، دستش را روی دست متجاوز کوبید.
- آخ ، ظالم !
مرضیه دفترش را محکم گرفت و به سینه فشرد : این خصوصیه ، معنی حریم خصوصی رو می دونی ؟
ارس با خوشحالی خندید : من شوهرتم !
- آره به خیال خودت ، ما فقط عقدیم ، می تونم همه چی رو بهم بزنم .
- به خاطر یه دفتر ؟ مرضیه من فقط میخوام بدونم تو اون کله چی میگذره ؟
- اینو می تونی از خودم بپرسی ، ولی فضولی تو دفتر موقوف !
وقتی یادش می افتاد که درباره ی ارس چه حرفهایی زده فکرش را هم نمی توانست بکند که ارس دفترش را بخواند. چرخید و با اینکه می دانست نگاه ارس به دفتر است آنرا در کشو گذاشت ، از آینه به ارس نگاه کرد : یادته گفتم یه سورپریز واسه عروسی محمد و مهری دارم؟
ارس جلو آمد : آره !
- خوب تو هم باید کمکم کنی !
ارس با نا امیدی دید که در کشو قفل شد و مرضیه ادامه داد : باید امشب آهنگ نازنین مریم رو برای مهری بخونی!
- اونوقت من فقط دارم به تو کمک می کنم دیگه ؟
مرضیه خندید و کلید را در کیف موبایلش گذاشت : نمی خوای کمکم کنی ؟
- من غلط بکنم ! ولی چرا نازنین مریم ؟ آهنگ موردعلاقه اشه ؟
مرضیه موهایش را که در طول این 6 ماه بلند شده بود ، جلوی آینه مرتب کرد : اسم مهری ، مریمه ! و آره ، این آهنگو خیلی دوس داره !
- مریم به این قشنگی ؛ چرا صداش می کنین مهری ؟
- چون خیلی مهربون بود ، پدرش صداش می کرد مهری ، می خونی دیگه آره ؟
ارس با یک جست جلو آمد و موهای او را به هم ریخت : اونوقت جایزه بهم چی میدی ؟ میذاری دفترتو بخونم ؟
مرضیه با بدجنسی گفت : نه تا وقتی که نرفتیم سر خونه زندگیمون ، ممکنه ولم کنی !
ارس او را محکم در آغوش گرفت : به هیچ قیمتی این کارو نمی کنم آریزونای من !
romangram.com | @romangram_com