#یاهیشکی_یاتو_پارت_71


رفتم روی مبل لم دادم ک مامان گفت.

مامان- پرهام اتفاقی افتاده؟؟؟؟

پرهام- نه چطور؟؟؟

مامان- امروز سره حال نیستی. میدونی چند ساعته خوابیدی؟؟

پرهام- دیشب خوابم نمیبرد واسه اون خوابم می اومد.. چیزی نشده که.

چاییموخوردم و بلند شدم آماده شدم و داشتم از در می رفتم بیرون که مامان گفت- کجا میری؟؟؟

پرهام- میرم یه هوایی بخورمو زود برمیگردم.

به سمته خونه ی خاله ی گیسو رفتم وداشتم وارده گوچه میشدم که دیدم گیسو همراهه یه پسره جوون قد بلند از خونه خارج شد و به سمته یه BMW مشکی رفتن و سوار شدن. از کوچه بیرون اومدم وکمی جلوتر پارک کردم و ماشینو خاموش کردم. BMW از کنارم رد شد و مستقیم رفت. اون کی بود باگیسو!؟ داشتم از کنجکاوی میمردم. گیسو که گفت امروز حوصله نداره. شاید پسر خالشه؟نه بابا اون که گفته بود خالش بچه دار نمیشه. تصمیم گرفتم تعقیبشون کنم. جلوی رستوران شیکی پارک کردن و از ماشین پیاده شدن. پسر کت و شلوار شیکی پوشیده بود و چهارشونه و قد بلند بود. قیافه ی بدی هم نداشت. گیسو هم اون مانتویی که من براش خریده بودمو پوشیده بود. پسره به طرفش رفت و دسته گیسو رو گرفت و باهم وارد رستوران شدن. خون جلوی چشمامو گرفته بود. اینقدر عصبانی بودم که جوری فرمونو فشار میدادم که دسته خودم درد گرفته بود. نمیتونستم خیانت رو تحمل کنم. یعنی گیسو داشت منو بازی میداد؟آخه چرا؟ این پس کی بود همراهش؟؟؟ عشق قدیمیش که حالا برگشته؟؟؟ سر در نمیارم. از ماشین پیاده شدم و به سمته رستوران رفتم. نگاهی به BMW انداختم پلاکش ماله تبریز بود . پس از تبریز واسش مهمون اومده. وارده رستوران شدم و. دیدم سر یه میز نشستن پسر داشت حرف میزد و گیسو هم با لبخند داشت نگاهش میکرد. دیگه طاقته موندن و دیدن نداشتم. از رستوران زدم بیرون. سوار ماشین شدم و گازشو گرفتم. چند بار هم نزدیک بود تصادف کنم. سرعتمو کمتر کردم و زدم کنار از ماشین پیاده شدم روی پل پارک وی بودم شیشه ی آب معدنی رو از توی ماشین برداشتم و روی سرم خالی کردم. کاش همش یه خواب بود.آخه چرا؟؟؟ اخه چرا باید گیسو بازیم بده؟؟؟ گوشیمو ازتوی جیبم درآوردم و براش یه اس فرستادم.

پرهام- جلوی درتونم بیا بریم یه دور بزنیم

زودجواب داد

گیسو- نمیتونم بیام. سرم درد میکنه

جواب دادم

پرهام- چرا بیا بریم دکتر

گیسو- نه یه قرص بخورم خوب میشم.

romangram.com | @romangram_com