#ویروس_مجهول_پارت_82

-ولی اين جا كه ايران نيست.

-هر جا می‌خواد باشه! فكر كردی آمريكايی ها پررو نيستن؟ اينا به سرشون بزنه، راحت تر از یه ایرانی فحش میدنا...

رنگش پريد و متقاعد شد:‌

-اوه اوه راست میگی، بی‌خيال!

خودم رو مشغول خوردن نوشابه نشون دادم، ولی در واقع داشتم زير چشمی به ناشناسای جمعمون نگاه می‌كردم. زن از چیزی كلافه بود، لبش رو می‌جويد، دستاش رو می‌چلوند، تند تند حرف می‌زد و با عصبانيت دستاش رو تكون می‌داد. ولی مرد مقابلش خلاف اون، خيلی خونسرد داشت به همبرگرش گاز می‌زد و عين خيالش هم نبود. با دقت براندازش كردم و به جذابيتش مهر تایید زدم. داشتم واسه ديدن قيافش که نمی‌دیدم، از فضولی می‌مردم.

-الو؟ يه وقت تو گلوت گير نكنه؟

تکون خوردم و متوجه شدم که دنیل داره دستش رو جلوی صورتم تکون میده. نيشخند زدم:

-از كی تا حالا نوشابه تو گلو گير می‌كنه؟

لبش رو كج كرد و با قیافه ی پوکر فیسی ادای خندیدن دراورد:

-ها ها ها! نمكدون، خودت رو به اون راه نزن. داشتی به اون مرد نگاه می‌كردی، چشم چرونی بسه.

شرورانه پشت چشمی نازک کردم و گفتم:


romangram.com | @romangram_com