#ویروس_مجهول_پارت_100

وقتی اون كار رو انجام داد، انگشت حيرت به دهن گرفتم. با یه لحن شگفت زده گفتم:

-دنیل، دستت معلومه، حتی من كف دستت رو هم می‌بينم! ولی موش هنوزم معلوم نيست كه نيست.

سرش رو از پشت تجهيزات ديدم كه بالا اومد:

-شوخی می‌كنی؟

-نه...

و از پشت سیستم کنار اومدم و با قدمای بلندی پيشش رفتم و پرسیدم:

-نكنه این اتفاق از عوارض همون ويروس باشه؟

سر موش رو که داشت تو دستش وول می‌خورد نوازش كرد و گفت:

-احتمالش هست. ولی آخه چرا؟ به عمرم نديده بودم هیچ جونوری فقط با يه ويروس مقابل دوربينا نامرئی بشه.

موش رو از دستش گرفتم و روش دقيق شدم. هيچ چيز غير‌عادی ای وجود نداشت. فقط بعضی از رفتاراش حیرت آور بود، نه بيشتر. آهی کشیدم و بدون فهمیدن چیزی داخل قفسش راهیش كردم. به دنیل پیشنهاد دادم:

-بيا يه كاری كنيم.


romangram.com | @romangram_com