#وسوسه_پارت_13

.اون بيچاره هم بدتر از من …..هم مي خواست ديده نشه هم منو نگه داره ….تمام صورتش قرمز شده بود ….

سعي كرد يه كم بياد بالاتر ..كه من كشيده شدم به سمت پايين

داد زدم

- ولم نكن ديونه…. الان ميفتم كف كوچه

چشماشو بست و منو با تمام قدرت كشيد به سمت خودش ..

چشمامو بسته بودم ….اولين باري بود كه يه مرد نامحرم بهم دست مي زد…

قلبم كه داشت ركورد مي زد

(بايد تعداد ضربان قلبمو تو كتاب ثبت ركوردا(گينس ) ثبت كنم …)

كمي كه منو كشيد بالا تونستم پامو بيارم رو ديوار و راحت خودمو جمع جور كنم ..

سرم پايين بود ..

- ديگه ولم كن ..

.سريع از من جدا شد …..

و رفت پايين منم اروم رفتم پايين ….

از خجالت قرمز كرده بودم… چادرو از دور كمرم باز م كردم …و اوردم بالا که رو سرم بندازم ….

romangram.com | @romangram_com