#وانیا_ملکه_خواب_ها_(جلد_دوم)_پارت_53

-قبل اينکه بياي اينجا با چه افرادي دست دادي يا باهاشون برخورد داشتي؟

يکم فکر کردم-خب با نينا،ماهان،چيترا…

-ديگه؟

با ترديد گفتم-شاهزاده آرسان

چشماش اندازه ي گردو شد-شاهزاده آرسان؟تو قصر ميترا و چيترا؟

-آره…اينا رو ول کن چه ربطي به باز نشدن در داره اين برخوردا؟

-شاهزاده آرسان منبع قدرته و يک تماس کوچکش با تو که خودتم پريه ويژه اي باعث قدرتمند شدن جادو هاي دروني مي شه و اين در زندان به خوبي جادو ها رو حس ميکنه مخصوصا اگه قوي باشن و تو بايد قبل از وارد شدن وردِ ايست موقتي جادو هاي درونيو مي خوندي که ظاهرا نخوندي و الان باعث شدي اينجا گير بيفتي چون در اجازه ي بيرون رفتن بهت نمي ده!

-ولي نينا گفت فقط نبايد جادو همراهت باشه درباره ي جادو هاي دروني قدرتمند چيري نگفت

-حتما مي خواسته بگه ولي يادش رفته يا نتونسته…در ضمن تو با تماس با شاهزاده که يک پريه ويژه اس قدرت جادو هاي درونيت بيشتر شده و شايد نينا اينو نمي دونسته

-حالا اين جادو هاي دروني چيه؟

-جادو هاي دروني در هر فردي فرق داره و اين بستگي به مکان زندگي داره…مثلا جادوي دروني کوتوله ها تغيير اندازشونه يا مثلا جادوي ساخت آتش و آب و جادوي تماس و ذهن خواني جز جادو هاي دروني ان البته چيزاي ديگه اي هم هست که من الان حضور ذهن بيشتر ندارم…

-چه جالب!نمي دونستم…حالا بايد چيکار کنيم تا اين در باز بشه؟

-صبر و شکيبايي

-هان؟

-بايد اينجا ول معطل به ايستيم تا يکمي از قدرت جادوهات کم بشه اونوقت در باز مي شه…راستي چطوري اومدي تو؟اجازه ي ورود داشتي؟

romangram.com | @romangram_com