#تیام_پارت_86
- بیا کاوه اومده
خواستم در اتاقو باز کنم که کاوه زودتر این کارو کرد.
با خنده گفت:
سلام حالت خوبه؟
- سلام، خوبی؟
در رو پشت سرش بست دستاش رو از هم باز کرد و گفت:
بیا اینجا.
با خجالت به آغوشش رفتم.
در حین نوازش کردن موهام گفت:
نباید از اینکه بیای توی بغلم خجالت بکشی، تو دیگه زن منی.
- ای کاش تو هم اهواز بودی
romangram.com | @romangram_com