#تیام_پارت_161


- اگه دیر شد زنگ بزن بیام دنبالت، هنوز مردم این محلُ نمی شناسیم، می ترسم....

با عجله گفتم:

- باشه اگه دیر شد زنگ میزنم.

چند نفری توی نوبت بودن، مامان چند بار تماس گرفت که کارت کی تموم می شه؟ یا کی می خوای بیای؟ با عجله شماره خونه رو گرفتم گفتم مامان میشه بیاین دنبالم من کارم تقریباً تموم شده، وقتی کارم تموم شد ساعت از 9 گذشته بود. منشی با صدای بلندی داد زد:

خانم بختیاری دم در منتظرتون هستن.

با عجله بیرون رفتم ولی مامان دم در نبود توی تاریکی مردی رو دیدم که به ماشین تکیه داد بود ، خواستم برگردم توی سالن که یکی دستم رو کشید می خواستم داد بکشم ولی دیدم کاوه با لبخند روبرومه.

با ترس گفتم:

کاوه

کاوه با لبخند گفت:

سلام، خوبی؟


romangram.com | @romangram_com