#تولد_نفرین_ها_پارت_59


جوابی نداشتم به حرف حقش بدم بغلش کردم وخوابیدم

..........

گین:کیارا؟کیارا؟

چشمامو باز کردم صورتش رنگ پریده وموهای سفید گین جلوی صورتم بود

_هوم؟

گین:با تو رو چمنا خوابیدی هوا تاریک شده

_هوم

یه غلت زدم وپشتمو کردم به گین

گین:کیارا!!!!!!!

باوحشت بلند شدم

_چی شده؟

گین:پاشو مامانت میخواد بهت زنگ بزنه هنوز حاظرم نشدی مگه قرار نیست برید خونه عمه اینا؟

romangram.com | @romangram_com