#تولد_نفرین_ها_پارت_49
_خب درواقع من خواهر واقعی اون نیستم...منو به سرپرستی گرفتن
کیمیا:اهان متوجه ام
_این عکسشه
وعکس سارا رو در اوردم
کیمیا:خیلی خوشکله...خودتم همینطور راستش از رنگ پوستت وچشمای مشکیت خوشم امده
_تو هم باحالی خجالتی وخفن
دوتای خندیدیم
کیمیا:وای چه انگشتر قرمز باحالی
مخم هنگید قرمز من فقط یه انگشتر تو دستمه که اونم عنکبوت مشکیه سرم رو اوردم پایین وبه انگشتر نگاه کردم...قرمز شده بود...اینو به نشونه چی بزارم...خطر؟
کیمیا:کیارا؟کیارا؟
_هوم؟
کیمیا:بیا الان کلاس شروع میشه ها
romangram.com | @romangram_com