#تنهایی_رها_پارت_137

- ممنون مزاحم شما نمی شیم با آژانس بر می گردیم.

_این حرفو نزنیدماشین هست بعد شما می خواید با آژانس برید؟

_ممنون باشه هرچی شما بگید.

به کمک طیبه از پله ها پایین رفتم.دکتر در جلو ماشین را باز کردو به من تعارف کرد.

_بفرمایید جلو راحت ترید.

این دومین باری بودکه سوار ماشینش می شدم.وقتی به خوابگاه رسیدیم رو به من کرد وگفت:

_خانوم آزادی لازم نیست فردا و پس فردا بیای مطب آقای امیری کار شمارو انجام می ده.

منو من کردم و با صدای ضعیف گفتم:

- ولی اخه

حرفمو قطع کرد و با عصبانیت ادامه داد

_همین که گفتم لازم نیست بیای اگه سرپیچی کنی اخراجت می کنم فهمیدی تو نیاز به استراحت داری.

با ترس و بریده بریده جواب دادم

- چشم هرچه شما بگید نمیام.

بعد از تشکر از دکتر خداحافظی کردیم واز هم جدا شدیم.

طیبه بازومو فشار داد ودم گوشم گفت:

وای رها این تیکه رو از کجا پیدا کردی ماشینشو...

_با بیحالی گفتم:

romangram.com | @romangram_com