#تحمل_کن_دلم_پارت_9
چشام خیره به نورِ
چراغ تو خیابون
خاطرات گذشته
منو میکُشه آروم
چه حالی دارم امشب
به یاد تو زیر بارون
بازم دلم گرفته
تو این نم نم بارون
چشام خیره به نورِ
چراغ تو خیابون
خاطرات گذشته
منو میکُشه آروم
چه حالی داریم امشب
به یاد تو من و بارون
خب اینم از تمرین....
واااااااااااییی!!!! انقدر رفتم تو حس که اصلا متوجه گذره زمان نشدم..... واااااایی ساعت یک ربع به چهاره. و من ساعت ۴ و ربع باید آموزشگاه حاضر میشدم.
تند تند رفتم تو اتاقم تا آماده شم.
سر سری یه مانتو کرمی با شال و شلوار مشکی پوشیدم. فقط یه رژ زدم و اومدم بیرون.
گیتارمو برداشتم با سوییچ ماشین و زدم بیرون. تند تند پله ها رو دوتا یکی میرفتم پایین.
بالاخره رسیدم.
روبه روی آموزشگاه پارک کردم. برای اینکه برم داخل اموزشگاه باید میرفتم اونطرف خیابون.داشتم گیتارو برمیداشتم که یهو یه ماشین با سرعت زیاد از کنارم رد شد و تمام آب گل آلودی که توی چاله جمع شده بود و ریخت رو مانتوم.
اصلا نفهمیدم چی شد؟؟؟ فقط قطرات آب کثیف از صورتم چکه میکرد....
جلو تر از ماشین من پارک کرد و از ماشین پیاده شد و سمتم اومد. جوووووون چه هیکلیییییی!
خیلی ریلکس اومد روبه روم وایساد!
چقدر خونسرد بود!
اصلا به روی خودش نیاورد چه گندی زده...
خیلی ریلکس ماشین رو یه جای مناسب پارک کرد و کاملا خونسرد پیاده شد با همون حالت یه نگاه سردی بهم انداخت و در کمال تعجبم گفت:
_وسط خیابون چیکار میکنید؟ نمیدونم به دختر بچه هایی مثل شما چرا گواهی نامه میدن؟
romangram.com | @romangram_com