سورنا

سورنا

نوشته: v.rahimi1

در مورد پسریه به اسم سورنا به قول شما داستان جدید...اون پسر خودش رو به عنوان خلافکار جا زده وپلیسه پدرش اسفندیار که سورنا اون رو نمیشناسه خلافکاره وعقده ایی اون ادمای زیادی رو به طرز وحشتناک میکشه ...سورنا ناخواسته وارد باند پدرش میشه در همون بین با ایسان اشنا میشه واون رو میدزده .وبعد از شرایطی عاشق ایسان میشه وطی درگیری ها با اسفندیار بعد از ازدواج ایسان وسورنا اسفندیار ایسان رو به قتل میرسونه وسورنا به دلیل افسردگی پسراشو بیخیال میشه وهمه چیوترک میکنه بعد از اون ۲۶سال میگذره ودوقلوهای سورنا که دوتا پسر بودن یکیشون دسته اسفندیار میافته ویکیشون دسته داداش سورنا ...سورنا نبوده ازشون حمایت کنه...وقتی برمیگرده تهران ناخواسته با ارسن روبرو میشه وبعد از جریاناتی میفهمه پسر خودشه وبعد از اون به دنبال اریو میرن وپیداش میکنن اسفندیار اریو رو که یکی از پسرای سورنا بوده تو کارا کثیفش شرکت میده بعد از اون اریو به سورنا برمیگرده واخر داستان پسر سورنا ارسن اسفندیار رو میکشه وانتقام همسرش دیلان ومادرش ایسان رو میگیره #پلیسی و #عاشقانه

رمان های مشابه

آدم میشوم اگر تو حوای من باشی

ین رمان در مورد دختری به اسم حوا است که در نوجوانی مورد آزارو اذیت عشقش قرار میگیره و به شدت از این واقعه ضربه میخوره و سعی میکنه دوباره زندگیشو از سر شروع کنه که با ورود آزاد آدین زندگیش دستخوش دچار تغییرات زیادی میشه... #عاشقانه #غمگین #انتقامی #جدید

مشاهده

آدم دزدی به بهانه عشق

داستان درباره ی دختر پولداری به اسم اِلينِ . وقتی میبینه مجبوره با ماکان که علاقه ای بهش نداره ازدواج کنه از خونه فرار می کنه و به عنوان پرستار تو خونه ای مشغول به کار میشه که باعث آشنایش با حامین میشه . ولی ماکان به این راحتی نمیتونه ازش بگذره و ... پایان خوش

مشاهده

آینه ای در برابر آینه ات می گذارم

پسر جوونی به خاطر کار ، از آمریکا به ایران میاد . در خلالِ کار ، تصمیم میگیره دنبالِ بهونه ای بگرده که مادرش رو بعد از بیست و پنج سال به ایران بکشونه . بهونه ای که دنبالشه ، هم مربوط میشه به گذشته ی مادرش و هم عاشق شدنِ خودش … پایان خوش

مشاهده

اگر چه اجبار بود

همه چیز برای من یک بازی بود.. یک بازی تلخ و اجباری..اصلاً نمیدونستم با این بازی چی به سر خودم و اون بیچاره میاد..فقط برام آبروی بابام مهم بود..اما اون بیچاره..!! تقصیری نداشت.. مجبور بودم در برابر نگاه های سرد و پرسشگرانش فقط سرمو بندازم پایین و سهم اون فقط سکوت بود..سکوت…!!صدای خرد شدن غرور و احساس و شخصیتشو میشنیدم..اما..کاری از دستم برنمیومد..خودمم بازیچه بودم! این لکه ی ننگی بود که داشت آبروی چندین ساله ی بابامو میبرد..چاره ای نبود..! نمیدونستم تا کی باید همدیگر رو تحمل کنیم..اما بد کردم باهاش! خیلی بد! اما هر چی بود..باید خودمو آماده ی یه زندگیه جهنمی و شوم که در انتظارم بود میکردم.. خودمو به تقدیر سپردم..هر چه بادا، باد….!! پایان خوش #عاشقانه #ازدواج_اجباری #همخونه_ای #کلکلی

مشاهده

اگه بدونی

درباره ی یه دختر که از یه خانواده متوسطه … دختری که بخاطر زندگی پدرش زندگی خودشو تباه میکنه!! پدر سوگند قصه ما که یه راننده تاکسی سادست به جرم قتل محکوم به اعدام میشه در این بین پسر مقتول شرطی میذاره که این خانواده به کلی متعجب میشن!!

مشاهده

آیدا و مرد مغرور

درباره ی دختریه که ۵ساله پدرومادرشوازدست داده پیش عموش زندگی میکنه که زن عموش خیلی بدهستش بخاطراینکه عموش کارخودشوازدست نده بارییس شرکتشون ازدواج میکنه که هیچ علاقه ایی بهم ندارن وپسره به اسرارخوانواده ازدواج کرده وبه عنوان دوست درکنارهم زندگی میکنن. #عاشقانه #همخونه_ای

مشاهده

آخرین شعله شمع

ترلان یک دختر جوونه که همراه خواهرش سالها تحت سرپرستی دایی و زندایی زندگی کردند . به خاطر برخی مشکلات تصمیم به جدایی می گیرد و با اقدامی تمام زندگی خود را تحت الشعاع قرار می دهد و ناخواسته درگیر بازی مرد جوانی می شود که با هدفی خاص مدتهاست او را تحت نظر دارد . بستر زمانی و مکانی داستان حال و جامعه امروزیست . اما گذشته دختر جوون داستان ، بر حال و آینده اش تاثیری ژرف خواهد گذاشت … تنهایی ، عشق و ایثار کلمات کلیدی این رمان است .

مشاهده

از تو میگریزم

مشاهده

بچه مثبت

داستانش در مورد دختری به اسم ملیساست که توی دانشگاهشون سر تور کردن یه بچه مثبت با اعتقادات دینی محکم با دوستاش شرط میبنده .در واقع داستان تقابل افرادی از یک نسل ولی با اصول اعتقادی متفاوت و در اصل از دو دنیای متفاوت است و در این بین…………….. پایان خوش

مشاهده

باغ پاییز

بهار و پائیز خواهر هستند ولی کاملا با هم از لحاظ اخلاقی فرق میکنند ، هر چقدر روح بهار بخشنده و بزرگ است پائیز ستیزه جو و سختگیر است و با همه سر لج دارد . آنها در خانه مردی ثروتمند زندگی میکنند که پدر پائیز در آنجا سرایدار و مادرش آشپز است . صاحب خانه آقای ارغوان است که پسرش را برای تحصیل به اروپا فرستاده و او بعد از سالها به کشور باز میگردد . سروش با دیدن بهار و پائیز با یاد دوران کودکی میافتد که با آنها هم بازی بوده و به آنها محبّت زیادی میکند ، ولی پائیز این محبتها را ترحم محسوب میکند و ...

مشاهده

بانوی کوچک

ما تواین رمان یه ساره خانم داریم که حدودا21 سالشه ویه اقا شهروز داریم که سنش 37-38ساله.این رمان یه رمان ارومه.قراره همه چیز اروم پیش بره قراره تنش کمی داشته باشیم ودر ضمن قول میدم که همه تون عاشق شخصیتها مخصوصا شهروز بشی...

مشاهده

برایم از عشق بگو

نقش ماکان تو این داستان پر رنگ تر میشه و یه جورایی ارشیا و ترنج کم کم می رن تو حاشیه و ماکان و چند شخصیت جدید وارد ماجرا می شن و... : #عاشقانه #طنز

مشاهده