#ستاره_ام_بمان_پاییزان_پارت_87
برایش سخت بود حرف های غزل را باورکند.غزل برای او هنوز همان نوه
کوچکی بود که خوب را از بد تشخیص نمی داد. او هنوز جوان بود و ناپخته،
تجربه ای نداشت.
خانم افشار با اندوه اندیشید پس از این همه تلاش و جستجو شخصی را که
لایق خانواده افشار و غزل عزیزش باشد پیدا کرده، شخصی که جبران اشتباه
پسرش را می کرد و این مسئله را در چشم دیگران کمرنگ می کرد. ازدواج
romangram.com | @romangram_com