#سفر_به_دیار_عشق_پارت_58
-ببخشید با مهربان کار داشتم
صدای پوزخندشو میشنوم بعد هم میگه گوشی دستت باشه؟
صدای دادشو میشنوم که میگه: فرشته... فرشته... برو مهربان رو صدا کن... خانم ما رو با تلفنچی اشتباه گرفته
دلم میگیره بعد از چند دقیقه معطلی صدای مهربان رو میشنوم که با خجالت با صابخونش سلام میکنه
زن: زودتر تمومش کن تلفن رو زیاد اشغال نکن...
مهربان: چشم زهرا خانم
بعد از چند دقیقه صدای مهربان تو گوشی میپیچه
مهربان: بله؟
با مهربونی میگم: سلام... ترنم هستم
مهربان با تعجب میگه: ترنم تویی... فکر نمیکردم به این زودیا زنگ بزنی؟
-گفتم که خبرت میکنم
مهربان با استرس میگه: چی شد؟... کاری تونستی بکنی؟
romangram.com | @romangram_com