#رخ_دیوانه_پارت_114


پیام ها و زنگ های پسرش از دقیقه های بعدش شروع میشه و من جواب نمیدم من به حرمت دوستی که داشتم پیام دادم اما این زن چقدر پست بوده

ترم تابستانه خیلی ازار دهنده توی این هوای گرم و داشتن چادر دیگه واقعا طاقت فرسا دلم میخواد برای مدتی چادر سرم نباشه

البته توی تابستان فقط چون چادر شده برام فقط یک عذاب

من چادر دوست دارم اما این چادر الان توی این گرما نزدیک چهل درجه خیلی بده

با حال گرفته امادم خانه مادرم از حمام امده بود

سلام مامان و رسیده و نرسیده میگم چادر سرم نمیکنم

صدای داد مامان ناتاشا به من مگه من میتونم برات کاری بکنم

عجیب بود مامان هیچ وقت داد نمیزد سرم

همین طوری که به طرف اشپزخانه میرم تا لیوانی اب سرد بخورم با خودم فکر میکنم

شاید مامان جون و بابا جون امده مامان بهم ریخت و همان فکر به زبان میارم

مامان مامان جون امده بود اینجا؟

چطور ریحان؟


romangram.com | @romangram_com