#رخ_دیوانه_پارت_105
اتفاقی توی یک گروه تلگرام معماری رفتم و با تنها کسی که حرف زدم محمد علی بود درگیر شیت بندی در مورد دوسه تا از پروژه های زاها حدید بود
منم تا حدودی کمکش کردم و بهش
راجب پروژه های خودم گفتم اونم قول داد که کمکم کن
و الحق ولانصاف خیلی همکاری کرد و بیشتر کارهای برنامه تی ری دی مکس محمد علی انجام میداد
توی این مدت محمد علی از خودش میگفت این که بچه اخر یک خانواده هفت نفری تا دوسال پیش ساکن تهران بودن الان ساکن یکی از استان های شمالی بخاطر بیماری ریوی مادرش
یک بار عاشق شده اما طرف مقابل ازدواج کرده
توی این مدت محمد علی با داداشم ساشا خیلی جور شده بود با این که محمد علی دو برابر سن داداشم بود اما خیلی صمیمی شدن امروز یکی از دوستانم زنگ زد بهم دوست که نه اشنا
یک خواهر داره شانزده ساله که فوق العاده نویسنده قوی اما متاسفانه بخاطر جهل خانوادش نتونست بود درس ادامه بده و فقط تا سال پنجم دبستان درس خوانده بود
واقعا متاسف میشم گاهی برای چنین افرادی که بین دختر وپسر فرق میذارن این که پسراشون میتونن تا دکترا بخونن دخترا نمیتونن اول فکر میکردم فقط پدرشون این طور فکر میکنه اما بعد مدتی فهمیدم که حتی پسرای تحصیل کردشم همین طوری هستن
منم کمی برای تحصیل غیر حضوری راهنماییشون کردم و قول دادم برای این دختر با استعداد کاری انجام بدم
تنها کاری که میتوستم براش انجام بدم اشنا کردن این دختر با یکی از نویسنده های معروف خوش قلم به نام فریده شجایی
تنها راه ارتباطی با این نویسنده یک ایمیل قدیمی بود از زمانی که من دوازده یا سیزده سالم بود و با کمک این نویسنده چند داستان کوتاه نوشتم
اما حالا نسبت به قبل خیلی نوشته ها ضعیف شده
romangram.com | @romangram_com