#پسرای_بازیگوش_پارت_66
امیر_مردم این همه وسواس؟
میلاد برو بابایی به امیر گفتو به اتاقش رفت.
_میگم امیر نظرت چیه برای،دریا اتاق خواب درست کنیم؟
دستی به چونش کشید...
_اره فکرخوبیه
امیر علی_چی فکر خوبیه؟
_قراره برا دریا اتاق خواب درست کنیم.
بی تفاوت رو کاناپه نشست...
امیرعلی_مگه اتاق اضافی داریم؟
امیر_یکی از بچها اتاقشونو خالی میکنه تا بشه اتاق دریا...
امیر علی نگاه عاقل اندر صفیه به امیر انداخت.
امیر علی_حالا اون که میخواد اتاقشو پیش کش کنه تویی؟
امیر_من؟...من نه یاتو یا رضا !
روکرد به من
امیر_مگه نه!؟
لبمو به حالت ندونستن کج کردم
_نمیدونم ...
میلاد از تو اتاق دادزدو گفت:
romangram.com | @romangram_com