#پسرای_بازیگوش_پارت_121
_چی؟
دستی رو شونه ام زد
_ننه قَمرو شوهر دادیم باباجان...
_ننه قمر که فسیل شده
_نه پسرم تازه اول چهلچلیشه...
_بابا هشتاد سالشها!!!
_اصل دله که جوونه.
سرشو نزدیک گوشم اوردو گفت:
_یه پیرمردی گرفتش ،کلی ملکو املاک داره ،هیچ وارثیم نداره فقط یه نوه دختر داره که مریضه.
_مریضه؟چشه!؟
لباشو به حالت ندونستن کج کرد.
_نمیدونم والا ،مامانت میگه نوه اش دیوونس
_دیوونس؟!حالا چند سالشه؟
_بیست سالشه ،ما که هنوز ندیدیمش
_مگه نیوُردنش؟
_نه میگم که حالش خوب نیس.
اشاره ای به جیب شلوارم کرد
_جواب بده کشت خودشو .
romangram.com | @romangram_com