#پسران_مغرور_دختران_شیطون_پارت_179
اى واى خاك بر سرت .. عرضه يه لباس عوض كردنم نداشتى .. ؟
دوتا دستاشو به كمرش تكيه زده بود ..
_پندار_ كليدا كجاست ؟
_ از چى حرف مى زنى ؟
_ پندار _ كليد كمدم ؟
چه مى دونم ... لابد روشه ديگه
_پندار_ يالا بيا كليدمو بده
_ كليدى پيش من نيست ...
چشماشو با عصبانيت بست و شمرده شمرده گفت
بيا كليد كمد منو بده
_ ازم خواهش كن ... مثل اين جنتلمنا
با قدماى محكم به طرفم امد
_ آى آى به من دست بزنى ... ديگه رنگ لباساتو نمى بينيا
_پندار_ كليد روبده
_ اول خواهش
romangram.com | @romangram_com