#پرواز_را_به_خاطر_بسپار_پارت_97
موهامو با سشوار خشک کردم و یک تیشرت و شلوار جین پوشیدم و به پیش آیلین برگشتم.
چشمهای آیلین به شکلاتهای روی میز بود.
- آیلین دخترم! چرا شکلات برنداشتی؟ دوست نداری؟
- چرا . خیلی هم دوست دارم ولی مامانم گفته بدون اجازه نباید دست به چیزی بزنم.
- بردار عزیزم. هر چند تا دوست داری بردار.
- مامانم میگه دو تا بیشتر نباید بخوری چون دندونام خراب میشه
- مامانت راست میگه. ولی شما امروز مهمون من هستید پس هر چند تا دوست داری بخور
- مرسی آقای شاهکار من همون دوتا رو برمیدارم.
چای سازو روشن کردم:
- آیلین شما هم چایی میخوری؟
- نه آقای شاهکار. مرسی.
شیرینی ها رو تو ظرف چیدم و با لیوان چای به سالن برگشتم.
آیلین شکلاتهاشو خورده و پوستهاشو توی پیشدستی روی میز انداخته بود.
romangram.com | @romangram_com